تئوری پله جهانی و آینده اندیشی در نظم نوین جهانی
پیش بینی دکتر مهدی مطهرنیا در سال 89 در خصوص برنامه های آمریکا در قبال پاکستان

1

باریخ نیوز- کشورهای  آسیایی به ویژه منطقه خاورمیانه به جهت موقعیتی و ژئوپلیتیکی برای ایالات متحده آمریکا تعریف پذیری خاصی دارند و سران حاکم بر واشنگتنن در مورد هر یک از این کشورها رویکردها، برنامه ها و راهبردهای خاصی را در چارچوب سیاست های دنیال می‌کنند. به عبیارت دیگر نگاه  و نوع بازی و تعامل آنها با اعراب منطقه به گونه ای با جمهوری اسلامی ایران به نحوی و کشورهای شمالی و شرقی مثل آذربایجان، افغانستان و پاکستان به گونه دیگری  است. این در حالی است که آمریکایی‌ها در مناسبات خود با کشورهای مختلف به ویژه در منطقه همواره ایران را به عنوان یک مولفه در نظر می گیرند و تلاش در ارتباط هر چه بیشتر با این کشورها در راستای محدود سازی ایران دارند. حال اینکه این کشورها در خصوص تعاملات خود با آمریکا و ایران چگونه عمل می کنند این نمته را منافع ملی آنها تعیین می‌کند. چنانکه اخیرا مشاهده کردیم در جریان حملات ایران به مواضع گروه های تروریستی در عراق و پاکستان این کشورها چه موضعی علیه ایران اتخاذ کردند.

*تئوری پله جهانی

31 شهریور ماه سال 89 بود که دکتر مهدی مطهرنیا ؛ رئیس اندیشکده سیمرغ در خصوص تحولات پاکستان  و برنامه های آمریکا در این کشور تحلیلی آینده نگرانه ارائه کرد  و در گفت و گو با باسگاه خبری فارس«توانا»  با اشاره به برنامه‌هاي آمريكا در پاكستان با توجه به وقوع سيل گسترده در اين كشور اظهارداشت: پاكستان و افغانستان براساس تئوري كه آن را تئوري «پله جهاني» مي‌نامند، در نظم آينده جهاني تعريف شده ايالات متحده آمريكا، بار ديگر به استوانه بحران بين‌المللي تبديل مي‌شوند. وي با تشريح جغرافياي تئوري پله جهاني گفت: اگر يك خط افقي از كناره‌هاي خليج‌فارس تا كويت ادامه داده شود و از كويت يك زاويه عمودي تا مرزهاي مشترك ايران، تركيه و عراق ادامه پيدا كند، زاويه قائمه‌اي تشكيل مي‌دهد كه با يك خط افقي ديگر تركيه را از عراق جدا مي‌سازد و همين‌گونه اين خط افقي و عمودي ادامه پيدا مي‌كند و به اين روش، پله‌اي ترسيم مي‌شود كه در شمال اين پله كشورهاي ايران، تركيه، آسياي ميانه، قفقاز و كشورهاي اروپايي قرار مي‌گيرند و در زير آن، كشورهاي عربي خليج‌فارس، اعراب و عربستان قرار مي‌گيرد. اين كارشناس مسائل بین‌الملل با بيان اينكه مناطق نفوذ قدرت‌هاي بزرگ در نظم نوين جهاني از يكديگر منفك نشده است، تصريح كرد: به نظر مي‌رسد اروپاي متحد و ديگر قدرت‌هاي بزرگ مانند چين و روسيه، خواهان ممانعت از نفوذ ايالات متحده آمريكا به روي اين پله هستند و سعي مي‌كنند توازن قدرت را با زير و روي اين پله حفظ كنند. مطهرنيا ادامه داد: در اين ميان آنچه كه براي اروپاي متحد يا اساساً غرب، در آينده از اهميت برخوردار است، بروز و ظهور رقيب اصلي استراتژيك ايالت متحده و غرب در آسياي خاوري با رهبري چين است لذا در كناره اين پله منظم جهاني، شاهد پله تنظيم كننده تعادل جهاني يعني كشورهاي پاكستان و افغانستان به عنوان «استوانه بحران» حد فاصل ميان اين منطقه جغرافيايي و منطقه نفوذ نزديك چين هستند.

* افغانستان و پاکستان منافع ملي و حياتي  آمریکا

وي تشريح كرد: ايالت متحده آمريكا تلاش مي‌كند بحران‌هاي خاورميانه‌اي حتي بحران ناشي از پرونده هسته‌اي ايران را با دادن امتيازهاي گوناگون، حل كند تا با كنترل بحران در اين منطقه و شيفت دادن بحران از خاور دور به اين منطقه جغرافيايي، زمينه‌ساز تنظيم و تدوين يك ديوار آهنين جديد در اطراف چين باشد؛ چرا كه اين كشور در آينده امكان اصطكاك بيشتري را با ايالت متحده آمريكا فراهم خواهد آورد. اين كارشناس مسائل سياسي تصريح كرد: از اين منظر بايد بر اين نكته تأكيد كرد كه پاكستان و افغانستان نه تنها جزء منافع كليدي ايالت متحده آمريكا بلكه جزو منافع ملي و حياتي اين كشور قرار مي‌گيرد.

 

 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *