پیدا و پنهان « پلتفرمی نوشتن»

4

باریخ نیوز-هادی خانیکی تنوری پرداز سیاسی و استاد ارتباطات در  در خصوص گفت و گو های شبکه‌ای در صفحه اینستاگرام خود نوشت:  این پانصدمین پست اینستاگرامی من است و شاید انتظار باشد که از تجربه اندکم در باب گفت‌وگوهای شبکه‌ای و نوشتن‌های پلتفرمی سخنی بگویم.
*«پلتفرمی نوشتن» که چرخاندن قلم از روی متن نوشتاری یا متن تصویری به میدان شبکه‌ای است می‌تواند در نسل چهارم ارتباطات قرار گیرد؛ در نسل اول -ارتباطات شفاهی- قدرت در گفتن بود و در نسل دوم -ارتباطات نوشتاری و چاپی- قلم میدان‌دار انتقال پیام شد. در نسل سوم -ارتباطات دیداری و شنیداری- بار گفتن و نوشتن به دوش دوربین افتاد و اکنون در ورود به «جامعه شبکه‌‌ای» که ارتباطات چارچوب‌ها و انگاره‌های جدیدی دارد این پلتفرم‌های متن‌محور، عکس و ویدئو‌محور ، صوت‌محور و یا تلفیقی از تمامی این‌ها هستند که میان‌دار «گفتن و شنیدن»، «نوشتن و خواندن»، «دیدن و دیده شدن» و محل و مجرای تبادل‌ها و تعامل‌های ارتباطی‌اند.

*مؤثرترین نقش رسانه‌ها از قالب شفاهی تا صورت شبکه‌ای خلق وضعیت «گفت‌وگویی» است. گفت‌وگو هدف و رسانه وسیله است. پس پرسش اصلی این است که آیا ارتباطات پلتفرمی قابلیت‌ها و ظرفیت‌هایی برای گفت‌وگو بر سر مسائل مزمن و جدید جامعه و جهان ما و جستجو برای مهار و حل آن‌ها داشته و دارند یا نه؟ سویه‌ی سازنده‌ی پلتفرمی نوشتن کدام است و سویه‌ی تخریب‌گر آن کدام؟
*سویه‌ی سازنده کنش‌گری شبکه‌ای و نوشتن و گفتن و خواندن و شنیدن پلتفرمی، نزدیک شدن به گفت‌وگو و الزامات آن است؛ یعنی پذیرفتن وجود و حقوق «دیگری متفاوت» در فضای ارتباطی. چنان‌که سویه‌ی مخرب آن بر پایه‌ی «خود حق‌پنداری» و تک‌گویی و ادعای مالکیت مطلق حقیقت شکل گرفته و می‌گیرد. هرچند ظرفیت‌ها و قابلیت‌های گفت‌وگویی شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های ارتباطی از توییتر و فیس‌بوک و اینستاگرام و واتس‌اپ و تلگرام تا تردز و بلواسکای و پادکست و کلاب‌هاوس یکسان نیست، اما توجه به وجه قالب هرگونه کنشگری مجازی ضروری است: این‌که کنش ارتباطی ما در مسیر دامن زدن به فردگرایی، چندپارگی و رادیکالیسم خشونت‌بار است و یا تقویت رفتارهای مدنی، همبستگی اجتماعی و گفت‌وگوهای انتقادی؟
* سویه‌ی نخست نوشتن پلتفرمی سر از فعالیت در میانه‌ی «حوزه عمومی دیجیتال» در می‌آورد؛ پدیده‌ای که با ضعف نهادهای مدنی و پردامنگی قدرت سیاسی و انحصار رسانه‌ای در جامعه ما نوعی نقش‌آفرینی اثربخش و افق‌گشاست.
سویه‌ی دوم این کنش‌گری به هم‌سویی با «پروپاگاندای رایانشی» می‌انجامد؛ رخدادی که به کمک ارتش‌های سایبری، ربات‌ها و الگوریتم‌های شبکه‌ای هژمونی دروغ و خودمداری و خودکامگی را برای تضعیف فرایندهای دموکراتیک و گفت‌وگویی و تخریب رویکردهای اصلاح‌گرایانه و انتقادی هدف قرار داده است. نوشتن پلتفرمی با سویه‌ی نخست در همه شبکه‌های اجتماعی و پیام‌رسان‌های مجازی دشوار است، اما هم مطلوب است و هم ممکن.

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *