باریخ نیوز- حمید شجاعی: شرایط جامعه منبعث از وضعیت بغرنج اقتصادی و نارضایتیهای بوجود آمده از برخی عملکردها به سمت و سویی رفته که مردم اغلب اعتماد خود را نسبت به اصلاح روندها و فرآیندها و تغییر وضع موجود به سمت و سوی شرایط مطلوب از دست بدهند. در این میان کار و کسبهای آنلاین ، رویدادها و استارت اپ ها نیز که با موانع مختلفی مواجهند از این شرایط تاثیر میپذیرند و قدر مسلم وقتی حال مردم خوب نیست و نمیتوانند از عهده مخارج زندگی خود بر آیند قطعا این مهم در کارو کسبها نیز تاثیر منفی میگذارد. چرا که وقتی جامعه وضع معیشتی مناسبی نداشته باشد به سمت آموزش نخواهد رفت. از سوی دیگر شاهدیم که نوع رویکرد دولت و حاکمیت به رویدادها و کارک وکسبهای آنلاین آنطور که باید سازنده و فرصت ساز نیست و بعضا نیز با دیده تردید به آنها مینگرد. نگاهی به نوع رویکرد دولت و حاکمیت نسبت به شبکههای اجتماعی داخلی و بین المللی به خوبی نشان میهد که سمتگیری کلی به کدام سو است. حمایتهای خاص و تمام از پلتفرمای داخلی که برخی حتی توانایی رقابت با پلتفرمهای خارجی را ندارند و ایجاد محدودیت دسترسی به پلتفرمهای خارجی باعث شده تا بسیاری از کارک وکسبهای آنلاین مستقل نیز فضا را و بستر را برای رقابت فراهم نبینند و بعضا خیر خود را در رفتن ببینند. اما به نظر میرسد که اگر نوع رویکرد حاکمیت به این مساله به نحوی اصلاح شود و زیر ساختها و بسترها برای فعالیت و رقابتی سالم میان کارک وکسبهای آنلاین و استارت آپها فراهم شود میتوان میزانی از امیدواری را به آینده کارو کسبهای اینترنتی و آنلاین داشت. در همین خصوص باریخ نیوز برای بررسی شرایط کارو کسبهای آنلاین ، برگزاری رویدادها و همچنینی حال و اوضاع استارت آپها و موانع پیش رو با امیر حسین فقیهی راهبر شرکت لحظه نگار و فعال برگزاری رویداهای آنلاین گفت و گو کرده است که در ادامه از نظرتان میگذرد
* با توجه به شرایط فعلی جامعه شرایط کارو کسب های آنلاین و استارت آپ ها را چطور ارزیابی می کنید؟
بزرگترین معضل و مشکلی که وجود دارد و گریبان گیر کسب و کارها است موضوع عدم پایداری فضای کسب و کار و فضای سیاست کشور است که باعث می شود نتوانیم آینده را با درصدی از خطا پیش بینی کنیم و عملا فردی که پیش بینی آینده اش بیشتر از (50%) خطا داشته باشد در این بیزینس محکوم به فنا است و عملا وقتی ما نمیدانیم که سه یا ده ماه دیگر در کشور ما اتفاقاتی از جنس نا آرامیهای اجتماعی و تغییرات ناگهانی بازار و مسائلی از این قبیل بیفتد عملا بزرگ ترین مسالهای که شرکتها به خصوص شرکتهایی که در فضای مارکیتینگی فعالیت میکنند و بازارشان از این دست بازارها می باشد مانند سرویسهای برگزاری رویداد در حال حاضر این بزرگ ترین چالشهایی است که دارند .
*فکر میکنید اساسا چقدر در شرایط فعلی این فضا برای کار و کسبهای اینترنتی که بتوانند خودشان را به مجموعه حاکمیت یا جامعه ثابت کنند و اعتماد آنها را جلب کنند فراهم است؟
دیگر دولت و حاکمیت نیاز به این ندارد که استارت آپها و بیزینسها خودشان را ثابت کنند و این که اصلا اهمیتی برایشان ندارد و از سوی دیگر مردم کاملا درک می کنند که وقتی یک وضعیت عجیبی در جامعه حاکم است هیچ انتظاری از کسب و کارها ندارند، به عنوان مثال ؛ در گذشته وقتی سروری قطع می شد می گفتند سرور این بیزینس یا استارت آپ ضعیف است اما الان هیچ کس چنین حرفی نمی زند و مستقیما انگشت را به سمت سیاست های اشتباه حاکمیت می برند بنابراین هیچ لزومی ندارد که کسی بخواهد خودش را به کسی ثابت کند مگر کسب و کارهایی که بیشتر از رانت و مواجب دولتی و حاکمیتی استفاده میکنند ، اینها در این دوران برایشان بهترین فرصت است که برای خودشیرینی کردن خودشان را به حاکمیت عرضه کنند و با نشان دادن مواردی که فرمودید مواجب بیشتری دریافت کنند اما در مورد باقی بیزینس ها این که زنده بمانند یا خیر خیلی نه برای مردم اهمیتی دارد و نه برای خودشان اهمیت دارد و مردم صرفا فقط برای این که گذران عبور بکند اهمیت دارد در غیر این صورت اصلا این قضیه آینده روشنی ندارد .
*در خصوص موانعی که میفرمایید این موانع صرفا در حوزه بحث اینترنت پایدار و نوع رویکردی است که حاکمیت به کسب و کارهای نوپا دارد یا مسائل دیگری نیز در این مسیر مترتب است ؟
مساله اینترنت همیشه بحث آدرس غلط دادن است و افرادی که می خواهند فضا را خوب و مثبت جلوه بدهند وافرادی هستند که از این روش استنباطی استفاده می کنند ، موضوع اینترنت موضوع دهم می باشد و قبل از آن نه موضوع دیگر وجود دارد که امثال ناپایداری اجتماعی و این که وقتی حال مردم خوب نیست در واقع حال کسب و کار هم خوب نمی باشد و وقتی اوضاع اقتصادی کشور خوب نیست موضوع اول مردم سیر کردن شکم خود و خانواده شان است، بنابراین به دنبال شکوفایی و آموزش هایی که باید بروند نمی روند بنابراین مساله اینترنت اصلا مساله اولویت داری نیست و چیزی که اصل و اساس ماجرا است مشکلات و رویکردهای سیاسی و اجتماعی حاکمان نسبت به جامعه و مردم است و به فرض این که بهترین اینترنت هم وجود داشته باشد مانند چین میشویم که چین اینترنت بسیار پایدار و بسیار محدود در کشور دارد اما بحث اینترنت اصلا مطرح نیست
* ما یک نوع رویکرد متناقض را در نوع نگاه حاکمیت نسبت به کسب و کارها و استارت آپ ها داریم که از طرفی در رسانه ها این گونه جلوه می دهند که ما بیشترین خدمات و توجهات را به استارت آپ ها و کسب و کارهای نوپا داریم اما درواقع امر می بینیم که این گونه نیست و به نوعی همه کسب و کارها و استارت آپ ها از این مساله گلایهمند هستند این تناقض را چگونه تحلیل می کنید؟
سابق بر این تناقض وجود داشت اما در حال حاضر تناقض هم وجود ندارد . وقتی به وزیر ارتباطات میگویند با رفع فیلتر موافقت دارید یا خیر ؟ به صراحت میگویند موافق نیستم . داستانی که وجود دارد این است که اینها برای رشد کردن و موفق شدن چهار تا پیام رسانی که همه پیام رسانهای رانتی و دولتی هستند و هیچ کدام پیامرسان کاملا خصوصی نیستند عملا دسترسی مردم را به تمام پیام رسانها و ابزارهای سودمندی که وجود دارد حذف کردند و عرصه را برای این دوستان تنگ کرده اند که مانند دوستان در صنعت خودرو سازی میشود. اشتباهی را حتی بزرگان مان میکنند که میگویند کره جنوبی یک زمانی سختی کشید و به هر سختی که بود از خارج اتومبیل وارد نکرد و خود صنعت اتومبیل سازی کشورشان را رشد دادند و پیشرفت کرد ، این نظریه کاملا اشتباه است. آن شرایطی که در کره جنوبی وجود دارد و نحوه مواجه مردم و صنعت گران با صنعت خودرو سازی یا حتی تمام صنایع از جمله صنایع الکترونیکی که مشاهده کنید چه پیشرفتهایی داشته است کاملا با صنعت رانتی خیلی با اوضاع خرابی که ما داریم و از این صنعت انتظار داریم که یخچال درجه یک و کاملا قابل رقابت با دنیا بیرون بدهیم و یا ماشین درجه یک قابل رقابت بیرون بیاید و قطعا این اتفاقات رخ نمی دهد. ما فکر میکنیم اگر پیام رسانهای خارجی را ببندیم و در اختیار پیام رسانهای داخلی خودمان رانت بدهیم و وام ها و زیر ساختهای آن چنانی به آن ها بدهیم و امکانات خیلی خاصی که به هیچ کس داده نمیشود به اینها بدهیم رشد میکنند ودر خوش بینانه ترین حالت درب کشور را باز کردیم که پیام رسانها و سایتهای خارجی وارد ایران بشوند اینها قابلیت رقابت با خارجیها را دارند که اصلا این گونه نیست . به عنوان مثال ؛ برق دیتا سنترمحدود و مختصر چند شب قبل قطع شد که چهار پیام رسان به طور کل قطع شدند و حتی این امکان را نداشتند که پیام اطلاع رسانی را به کاربران شان بدهند ! در صورتی که مشاهده می کنید پیام رسان های خارجی حتی اگر بخشی از پیام رسان هایشان هم قطع بشود این قدر چنلهای مختلف و راه های ارتباطی متفاوت در اختیارشان در جای جای دنیا قرار دارد که اعلام می کنند نقطه ای از سرویس ما قطع شده و در حال بررسی است و این قطعی هم در حد چند دقیقه ای بوده است ، در صورتی که این اتفاق چند وقت قبل نشان داد مردم ما اصلا نمی توانند اعتماد کنند و محتوا و اطلاعات و دیتای خود را بر روی این پیام رسان ها قرار بدهند و انتظار داشته باشند همیشه در دسترس شان قرار دارد .
* این اصرار را در این مساله بر چه اساس می بینید ؟ چرا به جای رقابت پذیری چه پیام رسان های داخلی و خارجی و چه در حوزه های مختلف به جای این که به سمت و سوی رقابت حرکت داده شود یک نوع انحصار را ما مشاهده می کنیم ؟
این نوع عملکرد به نوع تفکر و فلسفه وجودی حاکمیتی که روی این موضوعات اشراف دارد بر می گردد . موضوع خیلی فلسفه ای تر و پایه ای تر است و بزرگانی که در موضوعات عمومی و موضوعات بالا دستی تحقیق و فعالیت دارند باید پاسخگو باشند .
*در نگاه شما و کسب و کارهای نوپا موضوع آینده نگری و نگاه به آینده چقدر در دستور کار است و چقدر اهمیت دارد ؟ خودتان آینده این نوع کسب و کارها را با توجه به گسترش فضای مجازی و عصر انفجار اطلاعات چقدر این مساله را بیشتر می بینید ؟
کسب و کارهای نوین اگر میخواهند برای خودشان آینده ای متصور باشند قطعا و بلا شک رفتن شان به خارج از ایران است و پا گذاشتن در خارج از کشور است و هیچ راهی وجود ندارد . در خارج از ایران وقتی بیزینسی شکل می گیرد با حد مناسبی از منابع و کار کردن می توانند نتیجه ای بگیرند و طرف اگر منابع خود را بهینه تر و بهتر مصرف کند بهتر نتیجه می گیرد و یا به طور مثال ؛ اگر کارمندان شان بیشتر کار کنند این بیزینس باعث میشود حاشیه سود خود را بالا ببرد یا پرفرمنس خود را بالا ببرد . در رابطه با کشور ما این مساله وجود ندارد و مشاهده میکنید که بیزینس ها همیشه عقب هستند و بیزینس ها مگر در موارد خاصی که از رانت برخوردار هستند و یک سری قواعد خارج ازبازی برخوردار هستند همیشه از آن بازار عقب هستند و همیشه مشاهده می کنید آن شخص خیلی زیاد کار میکند اصطلاحا هر چه میدود به جایی نمی رسد. از طرف دیگر ارائه و نمایش کار در ایران معنا ندارد و رقابت در بیزینسهای ایرانی معنا ندارد و رقابت با تورم و شرایط ناپایدار اقتصادی وجود دارد و در این شرایط رقابت معنایی نمیدهد و این گونه نیست که بگویم چند رقیب دارم و چند پلتفرم دارم و نسبت به این ها خودم را بهینه تر کنم و این مساله در رده درجه چندم قرار می گیرد و در درجه اول مساله ای است که بیزینسها باید تمام تلاش خود را کنند که از تمام تجربیات خود استفاده کنند تا بتوانند زنده بمانند و ادامه حیات بدهند و صرفا ادامه حیاتی که بعدا با چالش زیادی مواجه هستند. اگر بیزینسهای آنلاینی که اکنون در ایران کار میکنند و آیندهای برای خود در فضای بینالمللی در جهت خدمات دهی به همه کاربران ایرانی و بین المللی قائل باشند و بتوانند با دورنما و افق بینالمللی سرویس جهانی بدهند آن زمان میتوانند شب را آرام بخوابند که پس از فعالیت 14 ساعته یک بازگشت چند برابری نسبت به بقیه داشته باشند. هر چند که این اتفاق برای کسب و کارهای ایرانی نمیافتد. لذا وقتی این اتفاق رخ نمیدهد اگر بیزینسها آینده خود را در داخل ایران ببیند قطعا شکست خواهد خورد و هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد، اما اگر نگاه اینترنشنال و جهانی داشته باشد میتواند موفقیت حاصل کند.
* یک اقتصاد پویا چه میزان می تواند بر اکوسیستم استارت آپی تاثیر گذار باشد؟
اگر ما اقتصاد شکوفا و استاندارد یا اکو سیستم استاندارد که بخشی اقتصاد و بخشی تکنولوژی و چیزهای دیگر است ، این اکو سیستم که ما در ایران اکو سیستم استارت آپی را داریم میخواهیم با یکدیگر مقایسه کنیم ، در یک اکو سیستم پایدار و استاندارد مفهومی که در آن جا مفهوم مقدس هم شمرده می شود و مفهومی نیست که کسی بخواهد از آن فرار کند و مفهوم بدی باشد ، مفهوم شکست است. یعنی یک کارآفرین یا یک گروه کار آفرینی استارت آپ می تواند با یک موضوعی به نام شکست مواجه شود ، اما یک سیستم مریض یا اکو سیستم مریض مشکل اش این است که آن شکست را به ور شکستگی تبدیل میکند و تمام تلاش اکو سیستم سالم این است که تلاش کند آن شکست را به پیروزی تبدیل کند که مقالات و ویدیوهای آن در سایت های مرجع وجود دارد و فعالان این حوزه خیلی خواندند و با آن روبه رو شدند. آنها همیشه شکست را نه تنها تقلید می کنند بلکه برای آن ارزش قائل هستند و می گویند این شکست منجر به پیروزی می شود و تمام تلاش اکو سیستم این است که به پیروزی برسد .
* چه تفاوتی میان ورشکستگی و شکست در اکو سیستم مریض و اکو سیستم استارت آپی وجود دارد؟
شکست به معنای این است که من هدفی که دارم به آن هدف دست نیافتم که معنای شکست دارد . ورشکستگی معنایش این است که من امکان جبران آن شکست را نخواهم داشت ، اکو سیستم و جایی که من در آن جا زندگی میکنم و آن اقتصاد و اجتماعی که وجود دارد و من در آن زندگی می کنم به من اجازه نمی دهد که من مجددا دست به زانوهایم بگیرم و بلند شوم و آن شکست را جبران کنم که این معنای ورشکستگی دارد و عملا خدایی ناکرده معنای پایان عمر کار آفرین را دارد ، بنابراین کارآفرین های درجه یک دنیا و حتی درجه یک ایران خودمان وقتی به زندگی شان نگاه میکنیم شکستهای متمادی خوردند اما در نهایت هیچ گاه ورشکست نشدند و اکو سیستم اجازه نداده است هیچ گاه ورشکسته شوند و انسانهای ارزشمندی بودند که دست شان را به زانوی خود گرفتند و موفقیت را ساخته اند اما در ایران متاسفانه اگر کوچک ترین شکستی بخورید شما را به سمت ورشکستگی سوق می دهد.