به کزارش باریخ نیوز ؛ بخشی از بخش دوم مقاله تئوری جنگ نامتعادل از دکتر مهدی مطهرنیا رئیس اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ در ذیل از نظرتان می گذرد:
جنگهای امروزه و بیش از امروز در آینده دارای هفت بُعد است. این ابعاد عبارتند از:زمينی ، دريايی ، هوايی ،فضايی، سايبری يا فضای مجازی – واقعیت موازی – ، شناختی يا فضای ذهن و رسانهای. برداشت چیره در ذهن بسیاری از دولتمردان کشورهای دیرهنگام در زمانه آن است که جنگ تنها در قالب خشونتهای عریان با رویکرد سهگانه نخست در این هفت بُعد صورت می پذیرد.
در چارچوب چنین ابعادی است که خروجیهای ویژه دورادور اندیشی یا راهبردهای گوناگون زیر حاصل میشود:
- چند بُعدی بودن،
- شناخت محوری ،
- هوشمندی ،
- تأثیرمحوری ،
- فناورپايهگی ،
در جنگ کلاسیک الگوی برتر رویکرد سخت محورانه است. در جنگ نامتقارن، رهیافت چیره آرمان گرایانه است. در جنگ سایبری، الگوی برتر رويکرد شناخت محوری است، در جنگ نامتعادل و معلق، الگوی برتر رويکرد ايده محوری است.
جنگ احتمالی آينده از نظر مقايسه توان طرفين به صورت همطراز، همطراز محدود، ناهمطراز و ناهمطراز محدود اجرا میگردد. همطرازی و ناهمطرازی جنگ ارتباط معناداری با ميزان بازدارندگی و شدت درگيری دارد، بنا فرض درهم تنیدگی دو یا چند عدم قطعيت بازدارندگی و شدت درگيری از طريق مقايسه بازدارندگی با سطح درگيری میتواند همطرازی يا ناهمطرازی جنگ را به نمایش گذارد. با پروای نشانگان برسازنده همطرازی یا هم وزنی؛ شاهدِ گسترهیی پر معنا از طیفی از جنگها میتوان بود.
مکان امر مهمی است و تنها به جغرافیا محدود نمیشود بلکه موضوع و بافت موقعیتی را نیز در برمیگیرد. از این رو باید موضوعات مورد ستیزش را افزود تا با پیچیدهسازی محیط مکانی ستیزش وارد کنش شد؛ و با تکیه بر ایجاد تعادل وحشت انجام اقدامات فزون تر و مؤثر تر در بازدارندگی را اعمال کرد.
در این جا است که ادبیات موضوع برای رسیدن به این سطح از تعادل بسیار مهم می شود. باید فضای گفتمانی مناسب و واژگان متناسب با محیط های نزدیک؛ میانی و دور کنش های مؤثر را “هنرمندانه” با استفاده از انواع قدرت سامان و سازمان دهد.
نسخه کامل این مقاله در سایت simorgh.org منتشر خواهد شد.