باریخ نیوز- حمید شجاعی: اندیشکده سیمرغ باریخ و بازوی خبری این اندیشکده یعنی باریخ نیوز در راستای بررسی مسائل در حوزههای مختلف مرتبط با ایران آینده و آینده ایران با 10 پیشران در حوزههای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ارزشی و فرهنگی ، زیست بوم، فناوری، حقوق، رسانه ، امنیت و انسانی و نظامی به گفت و گو با اساتید و کارشناسان این حوزهها مرتبط با مسائل پیشا روی جامعه و آینده این حوزه ها میپردازد و تلاش دارد تا بتواند در از خطاهای تخمینی در این حوزهها جلوگیری کرده، غافل گیریهای استراتژیک را پایین آورد و در نهایت با باریخ شناسی به کار و کسبهای جامعه در لایهها و طبقات گوناگون کمک کند. در این راستا در نخستین برنامه و گفت و گو با دکتر مهدی مطهرنیا رئیس اندیشکده سیمرغ باریخ ، مدیریت سایت باریخ نیوز و آینده پژوه سیاسی و اجتماعی در باب پیدایش باریخ شناسی، چگونگی کارکرد این اندیشکده، سایت باریخ نیوز و فعالیتهای پیش رو به گفت و گو پرداخته است. امید داریم که با این دست گفت و گو ها در حوزه های مختلف پیرامون ایران و آنده و آینده ایران گام مثبت و موثری در این خصوص برداریم. متن حاضر نخستین گفت و گوی مجموعه اندیشگده سیمرغ باریخ است که از نظر مخاطبان محترم میگذرد. لازم بذکر است که روند این گفت و گوها با سایر اساتید و کارشناسان ادامه خواهد داشت.
* اساسا چگونگی پیدایش مفهوم باریخ و پدیداری آن در عرصه عمل به عنوان اندیشکده سیمرغ باریخ و باریخ نیوز را شرح دهید و بفرمایید کارکرد این اندیشکده به چه صورتی خواهد بود؟
سه دهه پیش رسما به جامعه علمی ایرانیان پیوستم و در دهه هفتاد عضو هیأت علمی دانشکاه آزاد شدم. در همان حال فعالیتی را در مرکز مطالعات دفاعی وزارت دفاع بر حسب پیوستنم به عنوان سرباز به وزارت دفاع ایران آغاز کردم . آن زمان با جهت گیری علمی در حوزه علوم سیاسی کارم را آغاز کرده بودم. فعالیتهایی که تحت نظارت عالیجناب حسین بشریه در نگارش کتاب قدرت انسان حکومت داشتم علاقه شدید به حوزه پژوهشهای آیند اندیشانه در حوزه سیاست داشتم. در آن سالها در دهه 70 فعالیت های من به عنوان کارشناس سیاسی دفاعی حدود 5 سال ادامه داشت تا سال 80 و در این سالهارویکرد اینده اندیشانه را در آن مجموعه دنبال کردم. یادم میآید که فیلمی از نوستراداموس به من داده شد تا در آن مجموعه نظر بدهم. البته طبیعی است فقط من نبودم که آن فیلم را میدید روند کار در این مجموعهها است که فیلم را به چند نفر میدهند و نظراتشان را در مجموعههای متنوع و متعددی که پهلو پدیده هم هستند و هم پوشانی دارند میخواهند و نظرات را جمع آوری میکنند. من آنجا بر این مفهوم پای می فشردم که ما باید اینده زمان را کنکاش کنیم. سال1380 مسئولست پژوهشی تشکیل مجموعه ای تخصصی به من داده شد . گروهی تشکیل شدند که بعدها در سال 83 این گروه منجر به ایجاد مرکز اینده پژوهی علم و فناوری دفاعی در وزارت دفاع شد که من آن زمان از این وزارتخانه جدا شده بودم. سال 1380 من به طور کامل به دانشگاه پیوستم و از مجموعههای کاری در حوزه های دولتی و مسائل عمده ان خودم را کنار کشیدم. و فعالیت خود را کاملا به دانشگاه انتقال دادم. سال 1388 آن مجموعه در وزارت دفاع با دانشگاه بینالمللی امام خمینی(ره) مستقر در در قزوین زمان ریاست اقای دکتر غفوری فرد رشته آینده پژوهی را به راه انداختند و من دور اول متوجه نشدم و دور دوم دوستان به من خبر دادند. رویکرد من آینده اندیشانه بود و به دلیل علاقه ای که داشتم در آن شرکت کردم. اساتید خوبی داشتم که خدا انها را نگه دارد و همانطور که در دانشگاه تهران بیش از دانشگاه بینالمللی امام خمینی از اساتیدی مثل عالیجناب بشیریه ، مرحوم قاضی، اساتیدی مثل دکتر سیف زاده و دکتز نقیب زاده و دکتر رضوی بزرگ آموختم . در این مجموعه نیز بالتبع از اساتید دیگری آموختم و دکترای آینده پژوهی را گرفتم. نظرات خودم را از دهه70 در این باب شروع کرده بودم. مثلا هارتلند- ریملند بزرگ از سال 79 شکل گرفت. مساله شتر صفتان یا سرآمدان که بعدا شترصفتان را به قرینه شیر صفتان و روباه صفتان پاره تو نام گذاشتم در دهه 80 در کتاب هویت ، خشونت و توسعه پایدار به این نکات توجه کردم و این در واقع رساله دکترای علوم سیاسی من در دانشگاه هاوایی بود که با آن چالشها روبرو شد و لذا دانش آموخته دوره دکترای جامعه شناسی سیاسی دانشگاه هاوایی بودم که مدرکش در ایران پذیرفته نشد. در همه این دورانها رویکرد من نگاه من رویکرد آینده اندیشانه داشت و اندیشکده وارد عمل شد. با دوستان متفاوتی کلاسهای گوناگونی گذاشتم و نشستهای مختلفی با دانشجویان دانشگاههای گوناگونی که با آنها ارتباط داشتم بر گزار کردم. فلذا زمانی که دکترای اینده پژوهی خودم را میگرفتم به دلایلی که در جامعه علمی ما حتی به آینده پژوهی قرابت کمی وجود داشت و پذیرش آن خیلی سخت بود و اژه باریخ را در امتدا تاریخ مطرح کردم تا عمومی شود. اصولا میگویند تاریخ ریخت شناسی گذشته زمان است. من از تارخ زمان استفاده میکنم. «تارخ زمان» ریخت شناسی گذشته زمان است تا آن زمان . زمان را من Time نمی دانم و این را در رساله زمان نوشته ام. زمان Instant است. عنصر اصلی زمان آن و اکنون است و نهایتا «آنات»به هم میچسبند. در واقع میتوانیم بگوییم یک آن است که بسیط شده و گسترش پیدا کرده و در نظریه من حداقل این دیدگاه وجود دارد. لذا از گذشته زمان تا اکنون تارخی از زمان است یعنی رخی از زمان که بر ما گذشته است. اما از آن زمان به آینده بارخ زمان است یعنی رخی از زمان که قرار است بر ما بگذرد. فلذا در این داستان شما میگویید تاریخ-باریخ که به قرینه لفظی برای مردم قابل پذیرش بیشتری است. در همان ایام ؛داتشجویی با یکی از اساتید صحیتی کرده بود مبنی بر اینکه مطهرنیا رفته آینده پژوهی می خواند که آن استاد نیز گفته بود مانده فقط او فال قهوه و رمالی هم بخواند. آن دانشجو آمد به من گفت و من گفتم که وی حق دارد که اینگونه میبیند. فلذا بهتر است که من فکری برای این موضوع بکنم. از این رو یکی از چیزهایی که روی من بسیار تاثیر داشت این طنز همکارم در حوزه روابط بینالملل بود که گفتم بیایم و باریخ شناسی را شکل دهم. بعدها بالغ بر دوازده ماه گذشت که انگلیسی آن را هم Hue-story انتخاب کردم که معنای آن داستانهای رنگارنگ میشود و چون آینده هم پر از داستانهای رنگارنگ است و ما Futures به معنای آینده ها داریم؛ فلذا Huistory را مطرح کردم. فکر میکنم در سال 97 بود که سیمرغ را به عنوان نماد از سال های دهه 70 به عنوان نماد در وایبر، تلگرام ، اینستاگرام و در هر جایی این نماد سیمرغ را همراه خود داشتم و اوایل دهه نود لوگوی آن را با اندیشهای که خودم داشتم برای طراحی دادم و برند همان لوگو و فعالیتش را به نام سیمرغ باریخ با رویکرد مشاوره در کارو کسب ها،آموزش، پژوهش و همچنین آینده اندیشی در حوزههای گوتاگون سیاسی، روابط بین الملل، اجتماعی و فرهنگی که برند سیمرغ به باریخ پیوند خورد. به نظر می رسد که من زمانی که این کارها و نظریهها را میدادم تحت نظارت عده دیگری هم قرار گرفته بودم و رصد می شدم.آنها دورادور من را میدیدند و آنها بسیار برازنده تر شایستهتر و بایسته تر از من و برای من بسیار عزیز هستند. مجموعه دانشگاه صنعتی شریف و بالتبع عزیزانی که در آنجا هستند در کانون فارغ التحصیلان و فعالان دانشگاه دو سال پیش برای من ایمیلی را فرستادند که فراموشم شد تا سال گذشته که با من تماس گرفتند و مجموعه باریخ نیوز را با همکاری دوستان دانشگاه صنعتی شریف راه اندازی کردم. مجموعهای که آنها و شرکت اندیشکده سیمرغ باریخ را به ثبت رساند و برند سیمرغ باریخ تحت عنوان اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ در آن وجود دارد. فعالیتها شروع شد و دوستان آمدند. باریخ نیوز راه اندازی شده و دوران مقدماتی خود را طی کرده است. سایت باز Open tin thank اندیشکده که دوستان در عحال طراحی آن هستند به زودی رونمایی خواهد شد. باریخ نیوز بخش خبری-علمی ما را خواهد داشت و سایت علمی- پژوهشی ما را دنبال خواهد کرد. این داستان طولانی باریخ است.
*با توجه به متغیرهای مختلفی که بر جامعه در حوزه های مختلف تاثیر میگذارد و آینده نگری در این حوزهها بسیار میتواند کمک کننده باشد؛ اندیشکده سیمرغ باریخ چگونه کارکردی می تواند از خود بروز و ظهور داده و تاثیر گذار باشد؟
من باربخ شناسی را به جای آینده اندیشی به کار میبرم و دلیلی دارد که در مباحثات بعدی توضیح خواهم داد. آینده اندیشی یا آنچه باریخ شناسی میخوانم دو کارکرد اصلی دارد. یکی جلوگیری از خطاهای تخمینی و دیگری جلوگیری از غافلگیریهای استراتژیک. تمام علوم در خدمت این هستند که ما بتوانیم برای مردمان جامعه و مخاطبانمان بهزیستی به وجود بیاوریم. پزشکی و مهندسی همین کار را میکنند و علوم پایه و ریاضی حتی در خدمت حل مسائل برای بهریبستی بشر هستند. بشر به عنوان یک موجود حلاق، صاحب رویا و مهم تر از همه خردورز به دنبال آن است که اینده را کاوش کند و آنچه که اکنون انجام میدهد در آینده برایش منفعت داشته باشد. از طرف دیگر احتمال خطا و اشتباه برایش وجود دارد. لذا آینده اندیشی از همه روشهای علمی استفاده میکند. من همواره گفته ام که اینده اندیشی بر راس همه علوم می نشیند اما به انها فخر نمی فروشد. دریوزه علوم دیگر است. بالاتربن میزان گدایی را میکند چون نمیخواهد مساله حل کند. آینده اندیشی میخواهد فرامساله و حتی بالاتر از آن رمز گشایی از راز اینده کند. اینده راز و پسا فرا مساله است. پست پسا مساله است و باید اینگونه پیش برود. پس نیازمند است از علوم دیگر بگیرد چون میخواهد خطاهای تخمینی را پایین بیاورد. اگر نیکولاس طالب از گوی سیاه صحبت میکند من در نظریه سپهر آبی و گوی صدفی خودم گفتم که که آنجا آینده اندیشی باید بالاتر برود و نه تنها waild card و شگفی سازها را بشناسد و سوار آنها بشود؛ بلکه شگفتی ساز بوجود بیاورد . فلذا بالاتر از استراتژی هم مینشیند. اگر در سپهر کار و کسب های جهانی از اقیانوس آبی و قوی سیاه صحبت انجام میشود من سپهر آبی و گوی صدفی را مطرح کردم. آینده اندیشی این قدر باید جلو برود. فلذا باریخ شناسی میتواند به کارو کسبهایمان کمک کند. به جامعه ایران زمین و در لایه ها و طبقات گوناگون کمک کند و به آنها سرویسی بدهد که در محیط کارشان بتوانند نیروهای پیشران و پیشرانه های موجود در نیروهای پیشران را شناسایی کند. لذا نیاز به نظام جامع شناخت دارد. وقتی از نظام جامع شناخت صحبت میکنیم آمریکاییها Step را میگویند. پیتر شوارتزV را اضافه کرد. society،technology،economy ،ecology، politic ، value’s، برای همین در سایت باریخ نیوز نیز همین بخش ها را داریم. من M.A.S.L را به آن اضافه کردم و به دوستان گفتم که در باریخ نیوز هم گذاشتند. M:media، S: security، A: army و L:low، این ده نیروی پیشران است که ما باید پیشرانهها را در این ده نیروهای پیشران انتخاب کنیم و به رادار آینده ببریم. رادار آینده را آرچیبالد ویلر به کار برده و امر بدیعی نیست. من از دیگران میگیرم و آن را گسترش میدهم. همانطور که هارتلند- ریملند بزرگ را میگویم. مثلاً ریملند برای اسپایکمن است و برای من نیست؛ اما آنچه که من باز تعریفش میکنم احیای آن مناسب و متناسب با زمانهای است که در آن زیست میکند. لذا آنجا هم من رادار اینده را براساس محتوایی که وجود دارد به 7 بخش تقسیم کردم. لذا میبینید باریخ نیوز اخباری را دنبال میکند که حالت پیشرانه دارند و بر آینده اثر میگذارند. همین باریخ نیوز مقدمه و استلزام ابزاری برای سایت اندیشکده میشود. فلذا کاری را که شبیه آن را آمریکاییها در رند انجام میدهند ما میخواهیم فارغ از همه ان مسائلی که امروز در حکمرانی و حکومت و جامعه ما چه میگذرد در اندیشکده سیمرغ باریخ انجام دهیم. آنها محیط مطالعه ما است نه اینکه آنها را نبینیم. من مثلا در سال گذشته پیش بینی کرده بودم که در شهریور و مهر اتفاقات اینگونه ای رخ خواهد داد. اگر به یاد داشته باشید در سال ٩٧ و ٩٨ که مطالبی مطرح کردم و در اغاز دهه نود گفتم که جبهه موافقت در برابر جبهه مقاومت ایچاد خواهد شد که ائتلاف عربی- عبری- غربی را شاهد هستیم و قص علی هذا. یا سناریوهای برجام یا همین ائتلاف و بحران اوکراین و روسیه را پیش بینی کرده بودم. فلذا اینها به کار و کسبهای حتی کوچک و بزرگ و جامعه مخاطبان در حوزه سیاست و روابط بینالملل کمک میکند. شاید یک عدهخوششان نیاید که مثلا بگوییم ایران پسا دوره مهسا چه خواهد شد؟ ما سناریوها را میگوییم. سناریو یک آینده نیست ؛ آیندهها است. عدم قطعیتها را میبیند و علم است. شما وقتی به پزشک مراجعه میکنید و پزشک به شما میگوید که فلان بیماری را دارید. آیا پزشک دوست دارد که به بیمار خود بگوید سرطان دارد؟ ولی مجبور است که به او بگوید و شایدسناریوی بدیلش نیز این است که فلان درمان را انجام دهید. ما سناریوها را میآوریم و سناریوهای بدیل را میتوانیم تحلیل کنیم. اینها تحت نظامات گوناگون انتقال از نظر رسانه ای مکتوب، غیر مکتوب است. پیوست رسانهای که برای باریخ نیوز و اندیشکده در حال نگارش آن هستم و برای اندیشکده کار و برنامه ریزی میکنیم و با دوستان دیگری که در مجموعه اندیشکده هستند از اساتید عزیزی که اسم نمیبرم و میگذارم بعدها خود مخاطبان ببینند و بیشتر با آنها آشنا شوند و ماهم بتوانیم بیشتر بیاموزیم. بالتبع این مجموعه وجود دارد و هدف گذاری آن در سطح تحلیل کلان با توجه به این توضیحات بسیار مکفی که فکر میکنم طولانی و مطول هم شد این است که ما میخواهیم از خطاهای تخمینی جلوگیری کنیم و غافلگیریهای استراتژیک را پایین بیاوریم. زمانی که من گفتم دلار 12 هزار تومان میشود 3600 بود ؛ همه خندید. 12 تومان که شد گفتم 23 هزار تومان خواهد شد که شد و قبل از آن خندیدند. سال گذشته نیز گفتم که قیمت دلار به بالای چهل هزار تومان میرسد خندیدند ولی شد. در حالی که روزهای اولی که این پیش بینیها انجام میشد مثل حالا نبود که اخیرا همه میگویند دلار احتمالا به 60 هزار تومان میرسد . بله الان همه میگویند اما آن زمانی که من این قضایا را بر اساس همین باریخ شناسی بیان میکردم خنده بسیاری از اساتید فن در رشتههای گوناگون را در دانشگاه دیدم و شما هم شاهدید که چه گفتند و چه شنیدیم. بی تردید ما به حمایت مردم نیاز خواهیم داشت من حاضر هستم دریوزه مردم باشم و گدایی مردم را بکنم تا این سیستم شکل بگیرد و در خدمت مردم ایران زمین باشد. مردم ایران زمین نیز چپ و راست و مدافع و مخالف نیستند و همه برایر من محترم اند. اگر چه زوایای فکری من مشخص است که به چه کسی نزدیکتر است. ولی من حتی دشمن خودم را که درست آن طرف ایستاده ؛ محترم می دانم. او ادبیات ایرانی دارد، هم وطن من است و در جغرافیای ایران و زمین و بیرون از آن قابل احترام و هم وطن خود میدانم و اگرچه مخالف و دشمن من باشد قابل احترام خواهد بود. لذا بنیاد گذاری این مجموعه بر اساس این تفکر شکل گرفته است.
*پس این نوید را میتوان داد که یک کار در سر حد امکان جامع و علمی در راستای بهبود شرایط کار و کسبها در حوزه های مختلف قرار است انجام شود؟ از حضرتعالی به عنوان پدید آورنده و مبدع این کار بسیار سپاسگزارم و اگر نکته پایانی دارید میشنویم.
امید دارم آنچه که میگویید تسهیل شود. اما اکنون ما تحصیل حاصل داریم. من ضرب المثلی از چینیها یاد میآورم هر چند که چالشی با چینیها در ایران امروز دارم. میگویند بگذار رود جریان داشته باشد چه یک وجب و چه هزار کیلومتر. من از دهه هفتاد شروع کرم و دوستان زیادی پیوستند، جدا شدند و دوباره پیوستند. دوستان جدیدی به مجموعه آمدند و از همه آنها آموختم و همانگونه که از شجریان بزرگ آموختهام که میگفت من خاک پای ملت ایران هستم. در حالی که خیلی وطنپرست و ناسیونالیست هستم انتر ناسیونالیست هم هستم. لذا به او افزودم خاک پای ملت ایران و وفدای آدمیت. امیدوارم این مجموعه بتواند زمینه پرور و زمینهساز حرکتی باشد که این علم را در خدمت همه مردمان ایران زمین، آینده ایران و ایران آینده قرار دهد. آینده پژوهی یا آینده اندیشی یک تفکر سیستمی و انتقادی برای طراحی تفکرات استراتژیک میخواهد و باید همه چیز را مراقبت کرد.