باریخ نیوز- حمید شجاعی: شاید کمتر کسی تصور میکرد که پس از اعلام نظر آمریکایی ها مبنی بر پیگیری صلح و ثبات در منطقه خاورمیانه و همچنین عدم ورود به ایحاد تنش و جنگ جدید بخواهند بر خلاف این رویکرد خود حملاتی مشحص را به یمن و سپس بخش هایی از سوریه و عراق و اردن داشته باشند. اما همیشه سیاست اعلامی و اعمالی آمریکاییها با هم در یک راستا نبوده و اغلب بر خلاف آنچه گفته اند عمل نمودهاند. اما نگرانی از آغاز جنگ منطقهای آنجایی به اوج خود رسید که با کشتهشدن سه امریکایی در جریان حمله هواپیماهای بدون سرنشین شبهنظامیان کتائب عراق به پایگاه امریکاییها در مرز عراق – سوریه – و اردن، کاخ سفید انگشت اتهام بهسوی ایران دراز کرد. چه اینکه خبرهایی جسته و گریخته از کشته شدن رئیس کتائب عراق نیز طی روز های گذشته مطرح شده است . این در حالی است که جنگ منطقهای برآمده از بحران غزه، اساساً ایران را بهمثابه یک قدرت تجدیدنظرطلب و انقلابی متعهد به سرنگونی توازن قدرت منطقهای و جهانی، در برابر شبکهای از کشورهای متعهد به نظم موجود همسو با واشنگتن قرار داده است. چه آنکه باگذشت ماهها از آغاز جنگ و برخی چرخشهای مقطعی، در حال حاضر، مسکو و پکن در رویارویی با واشنگتن کاملاً در کنار تهران هستند و درعینحال هر چهار کشور خطرات بالقوه تاریخی درگیریها در خاورمیانه را نیز درک میکنند. با این حال پیش بینی روند تحرکات و اهداف آمریکا در منطقه امری نبوده که اکثریت کارشناسان و تحلیلگران از سالیان گذشته در قالب سناریوهای مختلف بدان بپردازند و بخواهند بر مبنای پیشرانههای متفاوت آینده عملکردی و بازیگری ایالات متحده در منطقه را به تحلیل و ترسیم بنشینند. این در شرایطی است که بر خلاف تحلیلگرانی که تحولات منطقه را به روز تحلیل میکنند دکتر مهدی مطهرنیا رئیس اندیشکده آینده اندیشی سیمرغ تحرکات امروز آمریکا را از سالهای گذشته در قالب نظریهها و سناریوهای گوناگون پیش بینی کرده بود. از نوع مواجهه آمریکاییها با کشورهای منطقه و هدف اصلی آنها که ایران باشد. البته لازم بذکر است که دکتر مطهرنیا پیش از این نیز در مقاطع مختلفی در18مهر 94؛ از مواجهه تل آویو با یک سونامی؛ در 30 آبان 96؛ از محاصره منطقه ای ایران و در 30 آبان 96 نیز درباب محاصره منطقه ای ایران پیش بینیهایی نموده بوده که به وقوع پیوستند. در ادامه بخشی از این پیش بینیها که در سال 96 در خصوص مواجهه آمریکا با ایران در منطقه مطرح شده بود را مرور می کنیم.
*ایران پل پیروزی میان شرق و غرب
15 آبان 96 بود که دکتر مهدی مطهرنیا درباره رفت و آمدها و ديدارهاي مقامات آمريكايي در منطقه خاورميانه اظهار داشت: ايالات متحده آمريكا در پي شكل دهي و محتوا بخشي به آينده نظم نوين جهاني است و ايران نه همانند يك چالش كه به مانند يك «دام چاله» معنادار و تعريف شده در برابر عزم ايالات متحده آمريكا براي شكل دهي به آينده نظم نوين جهاني با مركزيت اولويت استراتژيك چين قرار گرفته است. وي افزود: ايران در نوهارتلند يعني قسمت اصلي فلات ايران و تنگه هرمز تا خليج عدن قرار دارد و از منظر ژئواستراتژيك مي توان گفت اين منطقه همانگونه كه در جنگ جهاني دوم پل پيروزي ميان متفقين و متحدين شد امروز به گونه اي پل پيروزي بين شرق و غرب شده است. در مركز فلات ايران از منظر اهميت ژئواستراتژيك ايران هم اكنون با يك نظام ايدئولوژيك گراي مقاومت برانگيز در برابر سياستهاي ايالات متحده آمريكا در ابعاد منطقه اي و بين المللي يك دام چاله اي است كه ايالات متحده آمريكا تلاش دارد آن را با ايجاد پرونده هاي متفاوت براي تهران پر كند. این آینده اندیش سیاسی و اجتماعی بیان کرد: از اين جهت است كه به طراحي سناريوهاي بديل و تله چالههاي معنادار براي ايران مي پردازد. اين تله گذاريها در مرحله نخست متوجه پرونده هستهاي و اكنون متوجه سه قلوه هاي افسانه اي شامل پرونده موشكي، پرونده حمايت از تروريسم و دخالت هاي منطقه اي ايران و در نهايت حقوق بشر است و در چشم انداز آينده آن مساله اعراب و اسراييل را در بر ميگيرد.
* ایران و تله های سه گانه آمریکایی
مطهرنیا يادآور شد: بايد گفت اين سه قلوههاي افسانه اي و بياناتي كه مسوولين ايالات متحده آمريكا به ويژه در دوران ترامپ دارند براي ايجاد اين تله چالههاي بزرگي است كه تلاش دارد جمهوري اسلامي ايران را به مثابه يك بازيگر دام چاله آفرين در برابر سياستهاي آمريكا در سناريوهاي بديل دچار اين تله ها كند و با ورود ايران به تله هاي طراحي شده در قالب اين سناريوهاي افسانه اي زمينه پرور ايجاد فشار بيشتر بر تهران و احياي فشارهاي ناشي از تحريم هاي هسته اي از گذشته تاكنون شود. این تحلیلگر مسائل بینالملل عنوان کرد: ايالات متحده آمريكا به خوبي به نقش ايران در ثبات منطقه اي و تضمين امنيت و نظم منطقه بسيار مهم هارتلند نو (خاورميانه تا افغانستان و پاكستان) وقوف دارد و مي داند ايران مي تواند يك وزنه بسيار سنگين در جهت تحركات امنيت زا و امنيت زدا باشد از اين جهت است كه با توجه به نقش، استعداد و توانمندي بازيگري ايران و كنش آفريني آن در ابعاد منطقه اي آمريكا تلاش مي كند تا با احياي نام ايران و زنده نگه داشتن خطر در قالب ايران هراسي زمينه پرورش يجاد فضاي مناسب در جهت اعمال فشار بيشتر بر ايران باشد. اگر سياست را توانايي ساماندهي و سازماندهي قدرت و نحوه اعمال آن بدانيم بايد بگوييم آمريكا در حال ساماندهي و سازماندهي مجدد تحريم هاي فلج كننده تو در تو و پيچيده عليه جمهوري اسلامي ايران است تا بار ديگر راه تنفسي ايران در فضاي اقتصاد منطقه اي و بينالمللي را بسته و بدين ترتيب وارد عرصه فشارهاي همه جانبه پيچيده عليه ايران و در قالب سناريوي شليك گلوله نقره اي و شليك نهايي گلوله طلايي بعد از آن شود. مطهرنيا اظهار کرد: بنابراين ايران بايد مراقبت كند تا در دام تله هاي سه گانه آمريكا فرو نرود و با پيش دستي نسبت به حل و فصل آن موضوعات با نظام بينالملل وارد عمل شود.
*تهران مرکز ثقل تمام پرونده های خاورمیانه
مطهرنیا عنوان کرد: چرا كه آمريكا به عنوان دولتي قدرتمند در گستره بين المللي داراي جذابيتهاي متفاوت براي بعضي از سران و دولت هاي حاكم بر كشورها و بخش ديگري از مردم در جوامع ملي اين كشورها است بنابراين سفر مقامات آمريكايي به منطقه و رفت و آمدهاي متفاوت و گوناگون آن با كشورهاي منطقه در جهت ساماندهي و سازماندهي محاصره منطقه اي تهران در قالب ايجاد ايران هراسي در ارتباط با ايران است. اين استاد دانشگاه تصربح کرد: اگر چه سفرهاي مقامات آمريكايي فقط به خاطر تهران نيست اما در مركز ثقل تمام پرونده هاي مربوط به خاورميانه هم اكنون آمريكا، ايران را به عنوان كنشگر اصلي مي شناسد كه بازيگران ديگر را در جبهه هاي گوناگون بر عليه سياست هاي آن و همپيمانان آمريكا در منطقه بسيج مي كند
(لینک مطلب در ذیل قرار دارد)
https://www.irna.ir/amp/82721162/
.
بدون دیدگاه