• تماس با ما
  • درباره ما
یکشنبه, اردیبهشت 21, 1404
  • ورود کاربر
  • خانه
  • اخبار
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • اقتصادی
    • بین الملل
    • فناوری
    • ورزشی
    • فرهنگی و هنری
  • کاروکسب
  • باریخ
    • اجتماعی
    • فناوری
    • اقتصاد
    • زیست بوم
    • سیاست
    • ارزش و فرهنگ
    • رسانه
    • نیروی انسانی و نظامی
    • امنیت
    • حقوق
  • تاریخ
    • تاریخ نگری
    • تاریخ نگاری
    • خاطره نگاری
  • پرسمان
  • پندار
  • پادپخش
  • پادرخ
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
  • خانه
  • اخبار
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • اقتصادی
    • بین الملل
    • فناوری
    • ورزشی
    • فرهنگی و هنری
  • کاروکسب
  • باریخ
    • اجتماعی
    • فناوری
    • اقتصاد
    • زیست بوم
    • سیاست
    • ارزش و فرهنگ
    • رسانه
    • نیروی انسانی و نظامی
    • امنیت
    • حقوق
  • تاریخ
    • تاریخ نگری
    • تاریخ نگاری
    • خاطره نگاری
  • پرسمان
  • پندار
  • پادپخش
  • پادرخ
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
باریخ نیوز
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
خانه باریخ باریخ-ارزش و فرهنگ

کمال اطهاری:
نوابغِ انحصارگرا بُن توسعه‌ی ایران را زدند
جزم‌اندیشی، آرمان‎شهر را به پَلَشت‌شهر تبدیل می‌کند

همه‌ی انسان‌ها تابع ایدئولوژی هستند؛ چراکه پیوسته دست به قضاوت‌هایی می‌زنند. این قضاوت‌ها اگر دارای قواعد معینی باشد، یقینا جامعه به سوی بالندگی و توسعه حرکت می‌کند. در غیر این‌صورت اگر ایدئولوژی با تکثر دانش مخالفت کند و به فیلتر کردن دانش بشر روی آورد، این ایدئولوژی ضد انسان و ضد جامعه می‌گردد.

18 دی, 1401
در باریخ-ارزش و فرهنگ

باریخ نیوز- یک کارشناس مسائل اقتصادی در ارتباط با تعریف مفهوم ایدئولوژی اظهار داشت:  ایدئولوژی در واقع قضاوت انسان در مورد هویت خود، اطرافیان و مجموعه‌ی جامعه در امور جاری و بخصوص سیاسی است؛ ازین‌رو همه‌ی انسان‌ها صاحب ایدئولوژی هستند. ایدئولوژی هرچند برآمده از فرهنگ، تاریخ و جهان‌بینی انسان‌هاست، اما تفاوت مفهوم ایدئولوژی با مقولات دیگر (مثل جهان‌بینی) این است که آدمی شناختی را که به دست آورده، در زندگی روزمره خود به کار می‌گیرد؛ چراکه دیگر قضاوت شخصی می‌کند و این قضاوت مبنای عملی به خود می‌گیرد. در این میان دولت‌ها و جریان‌های خواهانِ قدرت، می‌کوشند با استفاده از فرهنگ و پیشینه‌های تاریخی و غیره، بر این قضاوت تاثیر گذارند، و چه بسا به قول مارکس، ایدئولوژی را به‌مثابه آگاهی کاذب به فرد تلقین کنند. شما کسی را در نظر بگیرید که به عنوان نمونه بینش دینی یا فلسفی و یا علمی و یا عرفانی دارد. این موارد جهان‌بینی فرد را تشکیل می‌دهند. در عین‌حال وقتی در باب یک موقعیت تاریخی (سیاسی یا اجتماعی) کنونی دست به قضاوت می‌زند، در این قضاوت خود، علاوه بر جهان‌بینی، فرهنگ و تاریخچه‌ی گذشته را با احساساتِ آنی خود حمل می‌کند. در نتیجه فردِ دارای یک بینش یا جهان‌بینی خاص، ممکن است در روابط اجتماعی و سیاسی، برخلاف آن رفتار کند. یعنی شخصِ دارای جهان‌بینی فلسفی یا علمی، ممکن است تعصب قومی از خود نشان دهد. در آنِ حال ممکن است تعصب قومی به بینش فلسفی او غالب شوند. این اتفاق می‌تواند برای فرد دیگری که دارای بینش عرفانی است رخ دهد. بینش دینی این شخص در یک مساله‌ی اجتماعی ممکن است منجر به تعصب کور شود.

کمال اطهاری گفت: می‌خواهم بگویم به‌خودی خود، نه علم انسان را نجات می‌دهد و نه دین. یک ایدئولوژی کاذب و مخرب می‌تواند هم منشاء علمی داشته باشد و هم دینی. به عنوان نمونه در «خِمِرهای سرخ» به صورت ترسناکی، نوعی ماتریالیسم را تبیین کردند که منجر به کشتارهای وحشتناک و ضدیت با انسان و جامعه شد. این موضوع در مورد مسلمانان و مسیحیان و یهودیان نیز صدق می‌کند. مسیحیان (در مقابل مسلمانان) عنوان می‌کنند که دارای اعتقادات «مُداراجویانه» هستند. با این وصف فجایعی بزرگ در جهان ایجاد کرده‌اند. به عنوان نمونه «کو کِلاکس‌کِلن» از جمله چنین فرقه‌هایی هستند. در اسلام نیز داعش و طالبان چنین هویتی دارند.

در مجموع آن چیزی که رفتار انسان را در حصار ایدئولوژیک گرفتار می‌کند، قضاوت‌هایی است که تعصب در آن رخنه دارد. آدمی وقتی می‌خواهد در مورد هر موضوعی دست به قضاوت بزند، این قضاوت جنبه‌ای ایدئولوژیک در آن خواهد داشت. اما اگر در حصار ایدئولوژیک گرفتار شود راه به دانش و خرد نخواهد برد. از وقتی آدمی در تشکیل جامعه، دارای اختیار برای قرارداد اجتماعی شد، هر دولتی تلاش دارد به نحوه‌ی حضور انسان‌ها در این جامعه، دخالت و آن اختیار را درجهت مقاصد خود هدایت کند. به این معنا باید گفت که هر دولت، طبقه یا قشر و قومی، طبق ایدئولوژی؛ خود فرد را تحت فشار قرار می‌دهد تا طبق منفعتش رفتار کند. حوزه سیاسی که این روند را انجام می‌دهد، می‌تواند ایدئولوژی را منحرف و در نهایت به قول مارکس، به «آگاهی کاذب» تبدیل کند.

وی افزود: اما آگاهی کاذب چکار می‌کند که مذموم است؟ نفی آگاهی کاذب ازین‌رو است که مانع آزادی و رهایی بشر یا توسعه و تکامل فردی و اجتماعی است. آگاهی کاذب تقابلی است؛ لذا درون‌زا و تکامل‌بخش نیست، یعنی با نفی دیگری به اثبات خود می‌رسد. مثلا شعار «ما می‌توانیم» انفعالی است؛ زیرا صرفا می‌گوید ما هم کارهای دیگران را می‌توانیم انجام دهیم.

یک نمونه‌ی این آگاهیِ کاذب، توزیع ثمرات کار اجتماعی بنا به اعتقادات ایدئولوژیک است. اخوان‌الصفا (مکتب عقلی شیعی در قرن چهارم هجری) در رساله‌ای در باب عدالت می‌گویند که جامعه به این استوار است که پاداش به اندازه‌ی تلاش پرداخت شود؛ تا افراد بتوانند در جامعه گرد هم آیند. هدف از این گرد هم آمدن این است که بخواهند زندگی خود را بهبود ببخشند؛ آدم‌ها دور هم جمع شده‌اند تا از هنرهای یک‌دیگر بهره‌مند شوند یا به‌معنای امروز تقسیم کار صورت بگیرد. لذا در این فرایند پاداش‌ها باید به اندازه‌ی تلاش‌ها و توانایی‌ها تقسیم شود. این یک اصل اساسی است. اگر دولتی بخواهد بنابر اهداف ایدئولوژیک خاص، عده‌ای را بر عده‌ای دیگر ارجح بداند و این قاعده را نقض کند، اساس و بن جامعه تخریب می‌شود.

وی در خصوص نسبت میان ایدئولوژی و محدودیت اظهار کرد:  به هیچ وجه این دو مفهوم یکی نیستند؛ یعنی ایدئولوژی همان محدودیت نیست اما می‌تواند دلیل اصلی آن گردد. همانطور که در بخش اول گفته شد، همه‌ی انسان‌ها تابع ایدئولوژی هستند؛ چراکه پیوسته دست به قضاوت‌هایی می‌زنند. این قضاوت‌ها اگر دارای قواعد معینی باشد، یقینا جامعه به سوی بالندگی و توسعه حرکت می‌کند. در غیر این‌صورت اگر ایدئولوژی با تکثر دانش مخالفت کند و به فیلتر کردن دانش بشر روی آورد، این ایدئولوژی ضد انسان و ضد جامعه می‌گردد. در واقع نتیجه چنین فضایی این است که برخی با دانشی محدود، در حال تقابل با دانش موجود و بالندگی هستند. این افراد با اتکاء به ایدئولوژی، دانش بشر را به برداشت خودشان از جامعه و انسان و سرنوشت محدود می‌کنند؛ از واقعیت رازگشایی نمی‌کنند که آن را می‌پوشانند.

در نظریه‌ی دانش هرمی را تصویر می‌کنند که در قاعده‌ی آن داده‌ها قرار دارد. داده‌ها باید پردازش شوند تا به اطلاعات تبدیل گردند؛ اطلاعات باید تحلیل شوند تا به دانش تبدیل شوند؛ و دانش باید ترکیب شود تا از آن خِرد یا عقلانیت لازم (در رأس هرم) برای بهروزی بشر حاصل آید. ایدئولوژی به مثابه آگاهی کاذب، سراسر این فرایند را مخدوش و منحرف می‌کند. آن نوع ایدئولوژی که دوستدار دانش و خیرخواه همه‌ی انسان‌ها باشد، پشتیبان پیمودن فرایند مذکور تا رسیدن به خِرد لازم برای بهروزی بشر و استعلای مادی و معنوی وی است. افراد، قدرت‌ها و دولت‌هایی که آگاهی کاذبِ متعصبانه دارند، در اطلاعات دستکاری می‌کنند، مانع تحلیل آزادانه و خلاقانه می‌شوند، و جامعه را از خِرد لازم برای توسعه محروم می‌کنند.

اطهاری عنوان کرد: وقتی چنین محدودیتی رخ می‌دهد و فیلتر شدنِ دانش بشر با آگاهی کاذب ایجاد شود، انسان‌ها از خلاقیت و پردازش هنرهای گوناگون محروم می‌گردند. آثار این وضعیت به این ترتیب خواهد بود که جامعه از سایر جوامع عقب می‌ماند. می‌توان چنین وضعیتی را با شوروی مقایسه کرد: شوروی شیوه‌ی استالینی را برای مدیران در پیش گرفته بود. آن‌ها حتی سعی می‌کردند آن دسته از علوم طبیعی را فیلتر کنند که با برداشت استالین با «ماتریالیسم دیالکتیک» خوانایی نداشت. این‌گونه به تدریج شوروی از یک ابرقدرت به سمت فروپاشی پیش رفت. چراکه در اثر فیلترکردن دانش در شوروی، خِرَد جمعی برای توسعه ایجاد نشد. به قول داگلاس نورث، سرمایه‌داری هر عیبی که دارد اما یک مزیت هم دارد؛ دموکراسی نسبی موجود در آن منجر می‌شود که دانش توسعه یابد و نهادهای ناکارآمد در اثر خلاقیت انسان تغییر یابند. جامعه تنها در چنین شرایطی رو به جلو پیش خواهد رفت. این یک اصل بسیار اساسی است که فیلتر کردن اطلاعات و دانش را باید کنار گذاشت. باید اجازه داد که صدها گل بشکفد. این عبارت زیبایی است که چینی‌ها از آن تبعیت کردند، و اکنون ثمر آن را می‌بینند.

وی ادامه داد: اصل مهم دیگری نیز وجود دارد که توسط «آیزایا برلین» درباره‌ی مفاهیم آزادی عنوان می‌شود (آیزایا برلین، مروری برمفاهیم آزادی، ترجمه‌ی کمال اطهاری، اطلاعات سیاسی و اقتصادی، شماره ۳۱.۱۳۶۸). این متفکر به دو مفهوم آزادی اشاره دارد که یکی از آن‌ها مفهوم سلبی آزادی است. طبق این اصل باید پرسید که تا چه حد می‌توان در حیات آدمی دخالت کرد تا انسانیت او از بین نرود. این همان مفهوم سلبی آزادی است؛ طبق این اصل، از حد معینی در زندگی آدمی نباید بیشتر دخالت کرد. حال این دخالت‌ها، هر دلیل و بهانه‌ای می‌خواهد داشته باشد. مورد دیگر، معنای ایجابی آزادی است. انسان‌ها برای اینکه بخواهند آزادانه زندگی و تفکر کنند نیاز به بیمه، آموزش، درآمد و… دارند تا بتوانند به آسایش و آرامش برسند و آزادانه فکر کنند. اینجا سوال اساسی عنوان می‌شود که آیا می‌توان برای مفهوم ایجابی آزادی، بُعد سلبی آزادی را پایمال کرد؟ مشخصا جواب منفی است. هر چند که ایدئولوژی‌ها چنین کاری را انجام داده‌اند. ایدئولوژی‌های متعدی و متعصبانه، به بهانه بهروزی انسان، ماهیت و مقام انسانی را از او می‌گیرند.

آیزایا برلین متفکر لیبرال یهودی است. او برای تشریح بیشتر سخن خود، مثالی می‌زند و پای مرجعیت یهودیت را به میان می‌آورد. او می‌گوید که این افراد (معتقدین به مرجعیت یهودی) می‌گویند که فطرت انسان به سوی خدا است. لذا اگر کسی با این فطرتش مقابله کند، ما حق داریم که او را به توسل به زور به آن سمت بکشانیم؛ حتی اگر به قیمت جانش هم تمام شود! او از مارکسیسم استالینی هم مثال می‌زند: به نظر استالین هرچه زودتر سرمایه‌داری نابود شود، رهایی یا آزادی انسان نیز زودتر میسر می‌شود. لذا اگر کسانی با این فرایندِ رهاییِ انسان، به‌گونه‌ای که ما می‌گوییم مقابله کنند، ما حق داریم که آنرا از سر راه خود برداریم. در حالی که روزا لوکزامبورگ که یک انقلابی مارکسیست بود و در همین راه نیز جان خود را از دست داد، در نامه‌ای به لنین نوشته بود با این دیکتاتوری و بوروکراسی بزرگی که ایجاد کرده‌اید، مانع ازبالندگی سوسیالیسم در جامعه خواهید شد. از نظر رزا، در چنین سیستمی خلاقیت از بین می‌رود و سوسیالیسم هم بارور نخواهد شد. رزا در آن نامه خطاب به لنین گفته بود که بعد از مرگ تو (لنین) حتما وضعیت عوض خواهد شد و این دیکتاتوری، فاجعه‌آفرین خواهد گشت. بعد از مرگ لنین هم چنین می‌شود و دیکتاتوری استالینی، فیلترینگ ایدئولوژیک خود را آغاز می‌کند و آزادی فردی و جامعه‌ی مدنی را نابود می‌کند. اینها نمونه‌هایی از سلب حقوق انسان (آزادی سلبی) توسط آزادی ایجابی مورد ادعای یک ایدئولوژی است.

این کارشناس مسائل اقتصادی اذعان کرد: در مذهب نیز کسانی هستند که برداشت خود را درست می‌دانند. آن‌ها خود را تنها کسانی می‌دانند که حقیقت را درک کرده‌اند و لذا مخالفان ایده‌ی خود را فیلتر می‌کنند. اینگونه آزادی سلبی و ایجابی هر دو با هم از بین می‌روند. ثمره‌ی از بین بردن آزادیِ سلبی این است که آزادی ایجابی یا توسعه هم از بین می‌رود. آدم گرسنه و معتاد نمی‌تواند که به آن فطرت بشری برسد! البته چنین ایدئولوژی سرکوب‌گرانه در ایران شدت کمتری از کشورهای پیرامون داشته؛ چراکه ایران تاریخ ویژه‌ای داشته و فلسفه و عقل در دین جایگاه داشته است. آنچنان‌که اخباری‌گری (تفسیر نقلی از دین بجای عقلی) نتوانسته بر تفکر و اندیشه دینی در ایران غلبه‌ کند. در کشورهایی که اخباری‌گری غالب بوده، شدت این واکنش‌ها را دیده‌ایم؛ مثل داعش و طالبان. اما در زمانی که در ایران هم اخباری‌گری رواج یافت و عده‌ای که صاحب آگاهی کاذب بوده‌اند قواعد توسعه‌ی دانش را رعایت نکردند، ایران به قهقرا رفت و همان رخ داد که در شوروی اتفاق افتاد. اول کسانی با ایدئولوژی به‌مثابه آگاهی کاذب سر کار آمدند که دارای حسن‌نیت بودند و کسانی را برای حکومت برگزیدند که مثل خودشان همان آگاهی کاذب را داشته باشند. اما در ادامه این جمع با آگاهی کاذب خود، به رانت‌جویانی تبدیل شدند که قواعد حداقلی علمی و اخلاقی را کنار گذاشتند و با قانون‌گذاری‌های ناقص و غیرعلمی، نهادهای کژکارکرد و پرفساد را برای بقای انحصاری قدرت و کسب و غارت ثروت ایجاد کردند.

وی در خصوص رابطه میان ایدئولوژی و توسعه بیان کرد: من توسعه را با الهام از تعریف «هابرماس» تعریف می‌کنم؛ بر این اساس توسعه فرایندی است که مجموعه‌ی فرایندهای انباشتِ دانش (به عنوان امری مقدم که شامل معرفت علمی، هنری، اخلاقی و… می‌شود) انباشتِ ثروت، انباشت مشارکت، انباشت سرمایه اجتماعی، انباشت فزاینده (از لحاظ منابع طبیعی و محیط زیست) را شامل می‌شود. توسعه می‌کوشد این موارد را توام با هم، سامان ببخشد. البته کار مشکلی است. چنین روندی اولویت‌بندی و پیکربندی خاص خود را می‌طلب. تغییرات دورانی (به معنای تحولات جوهری)، مانند ورود از اقتصاد صنعتی به پساصنعتی و اعمال ترکیب‌بندی‌های متفاوت، از ویژگی‌های این روند است. در حقیقت مدلی باید در اختیار داشته باشیم که بنابه اقتضاء زمان این مولفه‌ها را قابل دسترسی کند و همچنین مقبول مردم هم باشد. اگر مقبول مردم نباشد، توسعه شکل نمی‌گیرد و ممکن است در دوره‌ی بعدی و نسل بعدی، توسعه‌ی به دست آمده، از بین برود. فراموش نکنیم توسعه برای بهروزی انسان است؛ توسعه برای توسعه نیست.

این استاددانشگاه ابراز داشت: دانشِ توسعه، در بطن توسعه‌پژوهی حاصل می‌شود. در این توسعه‌پژوهی لازم است که انواع دانش‌ها به کار گرفته شود. از دانش‌های خُرد گرفته تا دانش‌های کلان. به عنوان نمونه مارکسیسم، کلان‌روندهای حرکت تاریخی بشر را نشان می‌دهد و حتما هم باید به کار گرفته شود. آینده‌نگری بدون استفاده از این دانش ممکن نخواهد شد. به هر صورت اقتصادی که با عنوان نئوکلاسیک می‌شناسیم، بخشی از همین دانش است. حداقل، تا افقی قابل مشاهده قابل حذف نیست. بدون شک در زمره‌ی دانش‌های لازم برای توسعه‌بخشی، «اقتصاد توسعه» را می‌توان نام برد. اقتصاد توسعه در واقع رابطه‌ی نهادهای اجتماعی و سیاسی را با توسعه‌ی اقتصادی مورد مطالعه قرار می‌دهد که با اقتصاد مارکسیستی متفات است. اقتصاد توسعه، هم موضوع تاریخی کلان را دربرمی‌گیرد و هم اقتصاد نئوکلاسیک را که در امور خُردِ ساماندهی اقتصاد وارد می‌شود. اطلاع از اقتصاد توسعه و داشتن یک الگوی توسعه‌ی خلاق برای ایران، برای هر فعالیت سیاسی و مدنی لازم است؛ چراکه بدون آن به هیچ وجه نمی‌تواند ادعاهایی در مورد تکامل اجتماعی و اقتصادی ایران داشته باشند.

برای اینکه تفاوت یک رویکرد عقلی با نَقلی یا اخباری به توسعه روشن شود بحث را بیشتر باز می‌کنم. در فلسفه‌ی عقلی ملاصدرا، جهان حرکت جوهری دارد یا «حادث» است نه «قدیم». لازمه‌ی شناخت این حدوث، تدوین و تکامل علمی است؛ درست مثل علم اقتصاد. آیت‌ا… صدر در کتاب اقتصاد ما می‌گوید که اسلام صرفا می‌تواند قواعد اخلاقی را برای اقتصاد تبیین کند و نه قواعد علمی را. این حرف درستی است. اما اخباریون یا دین‌ورزان نَقلی، جهان را قدیم می‌دانند، ازین‌رو علم اقتصاد توسعه را در روایات جستجو می‌کنند. در نتیجه نمی‌توانند خلاقیت لازم را برای تدوین و انکشاف علم اقتصاد توسعه‌بخش داشته باشند، و بدتر ازین، مانع انکشاف چنین علمی می‌شوند. نتیجه این می‌شود که در غیاب الگوی توسعه‌ی علمی و خلاق، نه با غرب می‌توانند تعامل مثبت برقرار کنند نه با شرق، و عقب‌مانده‌ترین برداشت را از علم اقتصاد سرمایه‌دارانه می‌کنند که آن را در عمل خدمت رانت‌جویی، یا آن چه من نوفئودالیسم می‌گویم درمی‌آورند.

آیا همه‌ی دانشمندان علوم طبیعی، ماتریالیست بوده یا هستند؟ یا همه مگر ایده‌آلیست بوده‌اند؟ دانش بشری توسط همه‌ی آن‌ها توسعه یافته است و آزادی شرط آن بوده است. مشکل ایدئولوژیست‌های اخباری این است که با علوم پزشکی و علوم طبیعی کاری ندارند. اما وقتی که مسائل مربوط به علوم اجتماعی و اداره جامعه روبرو می‌شوند، آگاهی کاذب آن‌ها را تبدیل به موجوداتی متعصب و بازدارنده می‌کند. به عنوان نمونه دموکراسی را غربی می‌دانند. دموکراسی قاعده‌ای است که اجازه می‌دهد خلاقیت و هنرهای بشر شکوفا شود و خِرد جمعی جایگزین خِرد محدودِ انحصاری گردد. البته انحصارگرایان ممکن است که زمانی نابغه بوده باشند؛ اما آگاهی کاذب آن‌ها عامل محدودیتی می‌شود که بُن توسعه‌ی جامعه و انسان را می‌زند و سرانجام به وضعیتی فاجعه‌بار می‌انجامد. وقتی زندگی واقعی، که حرکت جوهریه دارد و سبز و پویا است، در قالبی از پیش تعیین شده ریخته می‌شود، به این خیال که فرمان خدا یا تاریخ است، آرمان‌شهر ایدئولوژیک به پلشت‌شهر تبدیل می‌گردد.

اطهاری در این خصوص که  چه ارتباط انضمامی و واقعی بین این دو مفهوم برقرار است مطرح کرد: مشخصا منظور از سوال این است که آیا رابطه‌ی مشخص فکری و برنامه‌ای بین این دو مفهوم وجود دارد که در پاسخ باید با قطعیت گفت بله وجود دارد. وقتی که آدام اسمیت اقتصاد کلاسیک را عرضه می‌کند، فردریش لیست در آلمان و ایالات متحده در عین حال که با اصول اقتصاد کلاسیک مخالفت بنیانی نداشت، اما بطور خلاقانه برای کشورهایی چون آلمان و ایالات متحده در آن زمان، گشودن بازارها را مجاز ندانست و گفت ابتدا دولت باید از صنایع داخلی حمایت کند تا به حد انگلستان برسند و بعد بازار ملی را بگشاید. شاید بتوان گفت که بنیان علم اقتصاد توسعه توسط لیست نهاده شد. بیسمارک نیز بنیان توسعه‌ی اقتصاد آلمان را بر اساس همین الگو گذاشت، که اکنون به آن الگوی «دولت توسعه‌بخش» می‌گویند. در اینجا یک ایدئولوژی ملی‌گرا می‌بینیم که نه علم اقتصاد را کنار می‌گذارد، و نه کورکورانه، خلاف راست کنونی ایران، از آن تبعیت می‌کند.

منبع: ایلنا

 

 

پست قبلی

سقوط آزاد ارزش پول ملی ناشی از انفجار حجم نقدینگی است

پست بعدی

هفدهمین شماره مجله سیمرغ باریخ منتشر شد

پست بعدی
هفدهمین شماره مجله سیمرغ باریخ منتشر شد

هفدهمین شماره مجله سیمرغ باریخ منتشر شد

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

بدون نتیجه
نمایش همه نتایج

نوشته‌های تازه

  • برگزاری کارگاه «روش‌های کمی در آینده‌پژوهی» با حضور دکتر مهدی مطهرنیا/ عکس
  • دبیر شورای عالی امنیت ملی:
    در موضوع مذاکره با آمریکا آنچه تغییر کرد شرایط بود نه موضع نظام
  • اسحاق جهانگیری:
    شوخی با روح جمعی ایرانیان زخمی بر پیکر صلح جهانی وارد می‌کند
  • ناگفته ها کناره‌گیری ظریف از معاونت راهبردی
    تحریم داخلی؛ فشار به دولت
  • عزم چین و روسیه برای ایفای نقش فعال درباره موضوع هسته‌ای ایران
سه گانه های جنگ های سایه وارجنگ مینیاتوری

سه گانه های جنگ های سایه وار
جنگ مینیاتوری

فناوری‌های کوانتومی؛ معرفی، کاربردها و چالش‌ها – بخش اول حسین داودی یگانه

فناوری‌های کوانتومی؛ معرفی، کاربردها و چالش‌ها – بخش اول
حسین داودی یگانه

گفت و گوی دکتر مهدی مطهرنیا با باریخ نیوز درباره برگزاری دوره های آموزشی:    NBA؛ DBAو POST DBAدوره‌های مهارتی مدیریت آینده هستند سازمان‌ها، افراد و نهادها می توانند برحسب نیاز از دوره‌های مهارتی  استفاده کنند

سناریوهای پیشاروی جنگ غزه با توجه به نقش تهران

توسعه درک عمیق از فن آوری های دیجیتال

توسعه درک عمیق از فن آوری های دیجیتال

توصیه فعالان سیاسی اصلاح‌طلب و اصولگرا: باید مردم به صندوق رای اعتماد کنند

انتخابات و چرایی کاهش 60 درصدی مشارکت
سخن سر دبیر

گفت و گوی دکتر مهدی مطهرنیا با باریخ نیوز درباره برگزاری دوره های آموزشی:    NBA؛ DBAو POST DBAدوره‌های مهارتی مدیریت آینده هستند سازمان‌ها، افراد و نهادها می توانند برحسب نیاز از دوره‌های مهارتی  استفاده کنند

خاتمی به آینده می‌اندیشد

بیشتر بخوانید

دسته‌ها

  • اجتماعی
  • اخبار
  • اقتصادی
  • اندیشه ورزی
  • باریخ
  • باریخ_سیاست
  • باریخ-ارزش و فرهنگ
  • باریخ-اقتصاد
  • باریخ-حقوق
  • باریخ-زیست بوم
  • باریخ-فناوری
  • برگزیده
  • بین الملل
  • پادپخش
  • پادرخ
  • پندار
  • تاریخ
  • دسته‌بندی نشده
  • سیاسی
  • فرهنگی و هنری
  • فناوری
  • فناوری‌های نوظهور دیجیتال
  • کار و کسب
  • گزارش
  • گفتگو
  • مقاله
  • میزگرد
  • نیروی انسانی و نظامی
  • ورزش
  • ویژه
  • یادداشت

برگزاری کارگاه «روش‌های کمی در آینده‌پژوهی» با حضور دکتر مهدی مطهرنیا/ عکس

20 اردیبهشت, 1404

دبیر شورای عالی امنیت ملی:
در موضوع مذاکره با آمریکا آنچه تغییر کرد شرایط بود نه موضع نظام

18 اردیبهشت, 1404

اسحاق جهانگیری:
شوخی با روح جمعی ایرانیان زخمی بر پیکر صلح جهانی وارد می‌کند

18 اردیبهشت, 1404

ناگفته ها کناره‌گیری ظریف از معاونت راهبردی
تحریم داخلی؛ فشار به دولت

18 اردیبهشت, 1404

عزم چین و روسیه برای ایفای نقش فعال درباره موضوع هسته‌ای ایران

18 اردیبهشت, 1404
  • تماس با ما
  • درباره ما
فهرست
  • تماس با ما
  • درباره ما
Facebook Twitter Youtube
بدون نتیجه
نمایش همه نتایج
  • خانه
  • اخبار
    • اجتماعی
    • سیاسی
    • اقتصادی
    • بین الملل
    • فناوری
    • ورزشی
    • فرهنگی و هنری
  • کاروکسب
  • باریخ
    • اجتماعی
    • فناوری
    • اقتصاد
    • زیست بوم
    • سیاست
    • ارزش و فرهنگ
    • رسانه
    • نیروی انسانی و نظامی
    • امنیت
    • حقوق
  • تاریخ
    • تاریخ نگری
    • تاریخ نگاری
    • خاطره نگاری
  • پرسمان
  • پندار
  • پادپخش
  • پادرخ

خوش آمدید!

به حساب خود وارد شوید

فراموشی رمز عبور ؟

رمز عبور خود را بازیابی کنید

لطفاً ایمیل یا نام کاربری خود را جهت بازیابی رمز عبور وارد نمایید

وارد شدن