باریخ نیوز- بعد از حوادث انتخابات سال ۸۸ و جانگرفتن طیف تندرو در بدنه اجرایی و سیاسی کشور، استارت حذف چهرههای سیاسی اعتدالی زده شد. در این میان برخی بزرگان سیاست، بهصورت خودخواسته، از دنیای سیاست کنار کشیدند مانند علیاکبر ناطق نوری. برخی چهرههای میانجیگر و معتدل نیز در اوایل دهه 90 فوت شدند مانند آیتالله مهدوی کنی و عسگراولادی؛ اما در همان دهه ۹۰ شرایط بهگونهای پیش رفت که شاهد شدتگرفتن حذف چهرههای اثرگذار و میانه بودیم.
از حذف هاشمی رفسنجانی تا علی لاریجانی
ردّ صلاحیت آیتالله علیاکبر هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ و همچنین علی لاریجانی در انتخابات ۱۴۰۰، دو نمونه دیگر از حذف چهرههای تأثیرگذار است که در این چند سال اخیر شاهد آن بودهایم.
آنچنان که حیدر مصلحی، وزیر اطلاعات دولت احمدینژاد، در گفتوگویی اعتراف کرد که: «بر اساس گزارشات ما از کف خیابان در سال ۹۲ آقای رفسنجانی پیروز انتخابات میبود. یک عزیزی گفت مگر بچه حزباللهیها میگذارند این اتفاق بیفتد، جمعبندی من این بود با توجه به شرایط نظام، مصلحت این بود ایشان ردّ صلاحیت بشوند و دلایل آن را هم نوشتم. فقهها و حقوقدانان شورای نگهبان هرچقدر در ذهنشان گشتند که یک انقلت در جمعبندی من بیاورند نتوانستند.»
بعد از انتشار این مصاحبه، رسانهها گفتوگویی از کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان را بازنشر کردند که در آن گفته بود: «اگر این ادعا (که شورای نگهبان به اصرار مصلحی صلاحیت هاشمی را رد کرده است) صحت داشته باشد یعنی شورای نگهبان نداریم و در عوض افرادی داریم که نه خدا سرشان میشود نه قانون و نه شرع.»
حذفهای جنجالی در دو انتخابات اخیر
در انتخابات مجلس یازدهم حذف چهرههای سیاسی علیالخصوص اصلاحطلبان بهصورت پررنگتری کلید خورد تا فضا برای رویکار آمدن یک جناح خاص آماده باشد؛ اما این ماجرا در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰، به اوج خود رسید و چهرههایی مانند اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی، علی مطهری و… حذف شدند.
حذف این چهرههای سیاسی در حالی رخ داد که پیش از این برخی از تحلیلگران درباره خطرات کنار گذاشتهشدن میانهروها و قدرتگرفتن تندروها هشدار داده بودند؛ آنچنان که اثرات آن هشدارها در این روزهای ملتهب جامعه مشاهده میشود. خاصه آنکه برخی از تندروهایی که این روزها قدرتی در اختیار دارند با اظهارات خود بنزینی روی آتش خشم مردم میشوند.
در یک مورد مجتبی ذوالنوری، نماینده مردم قم یکی از همین افراد است که گفت: بند ۸ ماده ۴ قانون نیروی انتظامی میگوید برخورد با فساد و جرم وظیفه نیروی انتظامی است. ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی نیز گفته است عدم رعایت حجاب جرم است و جرمانگاری کرده و گفته است مجازات خاطیان ۷۴ ضربه شلاق و دو ماه زندان یا جزای نقدی بدلالحبس است. بند ۱۲ ماده ۴ قانون نیروی انتظامی میگوید این نیرو وظیفه پیشگیری از جرم را دارد کف پیشگیری این است خانم بیحجاب را ببرند و به وی تذکر دهند که حجابش را رعایت کند که این کف پیشگیری است و گشت ارشاد خلاف قانون نیست و کسانی که به ریشه گیر میدهند اینها خلاف میکنند.
سکوت لاریجانی شکست، خبری از ناطق نوری نیست
با وجود این، برخی از چهرههای سیاسی که در یک سال اخیر حضوری کمرنگ در عرصه سیاسی داشتهاند در این روزها سعی کردند با اظهارات خود کمی فضا را آرام کنند.
مانند علی لاریجانی که در گفتوگو با روزنامه اطلاعات بیان کرد: «مسئله «حجاب»، موضوعی است که بیش از حد درباره آن حرف زده میشود در حالی که حد امور را باید در کشور نگه داشت. یکی از آقایانی که متصدی این امر است، گفته بود پنجاه درصد بانوان جامعه، حجاب کاملی ندارند. نمیدانم این حرف درست است یا خیر، اما وقتی یک امری اینقدر شیوع داشته باشد، نباید با این روشها با آن برخورد و پلیس را درگیر کرد.»
سیدحسن خمینی هم ضمن انتقاد از برخی شعارهای طرحشده در اعتراضات، خواستار گفتوگو برای حل مشکلات شد.
برخی چهرههای دیگر چون عماد افروغ هم از ضرورت بازنگری در برخی سیاستها و قوانین فعلی سخت میگوید.
در این میان اما برخی چهرههای اثرگذار سیاسی چون ناطق نوری در لاک سکوت فرو رفته و واکنشی به اتفاقات اخیر نداشتهاند.
تندروها باید کنار زده شوند؟
اعتراضات اخیر مردمی که بخشی از آن نشئتگرفته از برخی رفتارهای تند و سلیقهای گشت ارشاد بوده، این زنگ هشدار را به صدا درآورده است که حرکت بهسمت اقدامات تند و افراطی بیش از همه با واکنش مردمی روبهرو میشود. شاید از همین روست که ضرورت بازگشت دوباره و شکستن سکوت بزرگان و اعتدالیون سیاسی بیشتر حس میشود تا با تدبیری دیگر فضا از دست تندروها گرفته شود.
منبع: قرن نو
بدون دیدگاه